هستی و جان زهرا فدای مولا فدای مولا فدای مولا
تازیانه خوردم من برای مولا برای مولا برای مولا
قدم زِ داغ عشقت خمید
چه غم ها بر من رسید
شدم مادرِ شهید
مغیره چون مرا میزد
به فکر غربتت بودم
ز ضربِ کینه قنفذ
نیاسودم
علی ای اوّل مظلوم علی...
کوچه رَه بر من بستند سَرَت سلامت سرت سلامت سرت سلامت
پهلویم را شکستند سرت سلامت سرت سلامت سرت سلامت
علی،امامِ خانه نشین
زِ سیلیِ یک لَعین
شدم نقشِ بر زمین
شود وارث داغ من،زِ غُصّه دخترم زینب
که جان او به گودالی،رسد بر لب
حسین غریب مادر حسین...
- یکشنبه
- 17
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 9:19
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه