گریان ز غربت چشم یتیمان
امان زِ داغ شامِ غریبان
شد دل زار و مضطر،رسیده وقتِ،تشییعِ مادر
آه،آه و واویلا آه و واویلا آه و واویلا....
جانِ یتیمان رسیده بر لب
امان زِ قلب محزون زینب
نوحه خواند دختر،رسیده وقتِ،تشییعِ مادر
آه،آه و واویلا آه و واویلا آه و واویلا....
گِریَد حسن بر رخسار نیلی
به یاد کوچه به یادِ سیلی
آن لاله شد پرپر،رسیده وقتِ،تشییعِ مادر
آه،آه و واویلا آه و واویلا آه و واویلا....
- یکشنبه
- 17
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 9:56
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه