نوای قلب من نغمه غمها شد
شامِ غریبانِ امّ ابیها شد
به هَمرَهِ اَسماء در اوج غمهایش
علی بُوَد مشغول به غسل زهرایش
واویلا واویلا...یازهرا یازهرا...
مصیبتش قدّم زِ غصّه خم کرده
خدا چرا دستِ یارم وَرَم کرده
ببین شده اسماء ماه رخش نیلی
عدو زده بر او به کوچه ها سیلی
واویلا واویلا...یازهرا یازهرا...
حسن به لب ناله حسین به دیده خون
کنار آن پیکر باحالتی محزون
تو گوئیا جان از بَدَن بُرون آمد
دو دست زهرا از کفن بُرون آمد
واویلا واویلا...یازهرا یازهرا...
- یکشنبه
- 17
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 10:19
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه