• دوشنبه 3 دی 03

 قاسم نعمتی

متن شعر و نوحه شب تاسوعا -(ستون این خیمه‌هائی – تو سقّایِ نینوائی)

1856
3

ستون این خیمه‌هائی – تو سقّایِ نینوائی
تمامِ پشت و پناهِ – حسین در کرب و بلائی
علمدار به نامت خیمه برپاست
نباشی حسین تنهاست
نگاهِ – همه بر مشکِ سقاست
نباشی دیگر کارم تمام است
نگاهِ لشگر سویِ خیام است
دگر زینب بعد از تو بدونِ احترام است
اباالفضل – ابوفاضل مدد
زجا برخیز ای علمدار – شدم من تنها و بی‌یار
ببین ای باب‌الحوائج – چگونه گشتم گرفتار
علمدار – چرا افتادی از پا
می‌آید – کنارت بویِ زهرا
نبینم – تو را بر خاکِ صحرا
خداحافظ ای پشت و پناهم
زهم پاشیده دیگر سپاهم
همین بالایِ نعش تو گشته – قتلگاهم
علی جان – علی‌ِ اکبرم
زهم واشد ابروانت – به هم خورده گیسوانت
کشیدم من با قدی خم – نوکِ نیزه از دهانت
علمدار – چه شد قدِّ رشیدت
فدایِ – نگاهِ نا امیدت
به نیزه – تو را هر سو کشیدت
تو رفتی این لشکر بی‌حیا شد
گره از معجر با ضربه وا شد
دگر دستِ نامحرم به چادر – آشنا شد

  • یکشنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 707.53 KB
تعداد بازپخش 186
تاریخ بارگذاری یکشنبه 17 شهریور 1398 06:32

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران