مکن ای صبح طلوع که بی برادر شوم
مکن ای صبح طلوع بی سایه ی سر شوم
چون به تاب و تبم
خون جگر زینب
وای من وای من ۲
####
خیمه در خیمه در ذکر و نماز و دعا
ظهر فردا شهید سر ز تن ها جدا
همه حاجت روا
ای خدا ای خدا
وای من وای من
####
شده عباس نگهبان همه خیمه ها
همه جا آروم و تو خواب ناز بچه ها
فردا دل غمینند
روی خار مینشینند
وای من وای من
- دوشنبه
- 18
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 20:49
- نوشته شده توسط
- 09127516254
- شاعر:
-
روح اله گائینی
ارسال دیدگاه