مرهم قلبی که آشوب است اشک
چشم هایم در غمت یکدست اشک
بغض در زندان تن محبوس ماند
آنکه از زنجیر خود بگسست اشک
آتش داغت فروننشست تا
روی زخم کهنه ام ننشست اشک
روضه ات گودال وقتی می رسید
زود چشمان مرا می بست اشک
نامه درد مرا تفسیر: آه!
روضه داغ تو را پیوست: اشک!
- چهارشنبه
- 20
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 10:16
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
معین اصغری
ارسال دیدگاه