ای اُمیدم ای به گلزار ولایت یاسِ من
رفتی و پشتم شکسته از غمت عبّاس من
ابوفاضل...
در کنار علقمه دستت جدا شد از تنت
رنگ آلاله گرفت عمّامه و پیراهنت
ابوفاضل...
تشنه لب جان داده ای،اِی ساقیِ آب آورم
از حرم بشنو صدای ناله های دخترم
ابوفاضل...
تیرِ ظلم کوفیان چشم تو بسته یا اخا
خیز و بِنگر مادرم پیشت نشسته یا اخا
ابوفاضل...
خیز و بِنگر اِی که رفتی بین خاک و خون به خواب
از لب عطشان اصغر ناله ها دارد رباب
ابوفاضل...
- چهارشنبه
- 20
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 10:33
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه