بند اول
امیر لشکر من،پشت و پناهم عباس
ای یار و یاور من،همه سپاهم عباس
چرا شدی زمینگیر،پاشو بریم به خیمه
افتاده دست تو وای،بر سر راهم عباس
برادرم ماه حرم
پاشو بگیر برام علم
چرا شده دستت قلم
برادرم ای دلبرم
پاشو بریم دلاورم
پاشو بریم آب آورم
اگر نشد آبی میّسر
فدا سرت پاشو برادر
عباسم ای امیر لشکر
《عباسم ای امیر لشکر》
بند دوم
ای نور دیدهٔ من،ماه منیرم عباس
ای مه جبین برادر،یل دلیرم عباس
ای همه ی امیدم،بستی تو راه چارم
بالا سر تو دست به،کمر میگیرم عباس
برادرم ای یاورم
تنها امید اصغرم
پاشو امیر لشکرم
برادرم تاج سرم
پاشو که اومد مادرم
پاشو امیر لشکرم
چرا به خاک و خون نشستی
پشتم رو از غمت شکستی
پشت و پناه من تو هستی
《عباسم ای امیر لشکر》
۱۳۹۸/۶/۱۷
- چهارشنبه
- 20
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 10:39
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه