بند اول
قلب زمین و آسمان گرفته
بزم عزا،صاحب زمان گرفته
شد روز عاشورای شاه عالم
گرید به جنت فاطمه از این غم
یک سو تمام لشکر سویی غریب مادر
تنها و بی معین است
بر نیزه تکیه گاهش رفته دگر پناهش
تنها و بی معین است
《واویلتا آه و واویلا》
بند دوم
ای وای من آئینه اش شکسته
پیشانی و هم سینه اش شکسته
الشمرو جالس شد تمام...کارش
مادر زند بر سینه در کنارش
مویه کنان رسیده زهرای قد خمیده
گوید غریب مادر
لب تشنه سر بریدند بر نیزه ها کشیدند
پیش دو چشم خواهر
《واویلتا آه و واویلا》
- چهارشنبه
- 20
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 11:0
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه