جز خدای احد و آل محمد چه کسی
قدر شایان حسین ابن علی میداند
در عزای چه کسی قطره اشکی کافیست
قوم نادم ز گنه را ز جزا برهاند
چه عظیم است غم کرببلایش که بر او
ذات حق اهل سما را به عزا بنشاند
حاجیان جز پسر فاطمه در سوگ چه کس
صاحب حج به تن کعبه سیه پوشاند
بر سر نیزه سر قاری قرأن مجید
چشم تاریخ کجا دیده که قرآن خواند
صاحب جاه عظیم است ولی تیغ عدو
رأس او را ز قفا تشنه جدا گرداند
لایق قطره خونی ز رگش نیست اگر
حق به خونخواهیه او جان ز جهان بستاند
مادرش فاطمه با پیرهن خونیه او
پا به محشر بگذارد همه را گریاند
چه رفیع است مقامش که رسول مدنی
هادی و فلک نجات بشرش می داند
گر به پایان برسد پرتو انوار سما
نور مصباح هدی زنده به دلها ماند
اسمان دل اگر انجمن ال علیست
دور خورشید قمر ام بنین گرداند
شرف آل علی باعث خلقت گردید
قلم از درک چنین مسئله ای درماند
- پنج شنبه
- 21
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 10:57
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسنعلی بالایی
ارسال دیدگاه