بند اول
ای قرآنه بر
روی نیزه ها
یابن المصطفیٰ
یابن المرتضیٰ
میچکه خون از حنجرت
خیره شده چشم ترت
وقتی که قرآن میخونی
واست میمیره خواهرت
صوت تو دل،میبره
گرچه دور از،باوره
بخون که با خوندنت
آروم دل،خواهره
(آه و واویلا حسین)
بند دوم
خطبه میخونم
من از کربلات
تو کوفه برات
بشنون صدات
میگم چطوری کشتنت
تشنه میونه نهر آب
شنیدن هل من ناصرت
ولی ندادن بت جواب
نیزه به پهلوت،زدن
با سنگ به ابروت،زدن
با خنجر تیزشون
ضربه به،گلوت،زدن
(آه و واویلا حسین)
- پنج شنبه
- 21
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 12:13
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه