ای قاری زینب قرآن مبینم
می سوزد ز داغت قلب اتشینم
بر نی بوسه دادی ماه محمل من
بردی از سر نی تو دیگر دل من
واویلا واویلا
وای از این زمانه بردل مانده دردی
کار دخت حیدر گشته کوچه گردی
گاهی کنج زندان گاهی بین بازار
پشتم را خمیده این غم ها و ازار
واویلا واویلا
- پنج شنبه
- 21
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 12:39
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
قاسم نعمتی
ارسال دیدگاه