کسی غیر از من نداند
حرمت این میهمان را
بخوان قرآن تا ببوسم
جای چوب خیزران را
بخوان قرآن جان بابا
به قربان حنجر تو
که امشب کنج خرابه
بود ختم دختر تو
شام غم (سحر آمد ) 3
عمر من ( به سر آمد)3
واویلا ابالمظلوم
خبر داری یک شبی از
قافله جا مانده ام من
زناقه افتادم و در
بین صحرا مانده ام من
ز بسکه هر سو دویدم
نمانده تاب و توانم
چه زجری دیدم من از زجر
فقط بنگر نیمه جانم
سر آمد ( شب هجران) 3
میمیرم (در این ویران) 3
واویلا ابالمظلوم
- پنج شنبه
- 21
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 14:31
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
میثم مومنی نژاد
ارسال دیدگاه