آروم آروم میسوزونی
باگریه هات بقیه رو
وقتی باهق هق میخونی
زیارت ناحیه رو
وقتی که یادت میاد
من الجسوم العاریات
من الدماء السائلات
از لب تشنه توی آغوش فرات
حق داری که هق هق بکنی
حق داری اگه دق بکنی
بند دوم
میون اشکات میبینی
که قطعوه بالسیوف
میبینی که رها شده
جدک فی ارض الطفوف
جایی که پیش چشات
جدتو زیرپا زدن
جدتو باعصا زدن
جدتو با نیزه ی بی هوا زدن
حق داری که خون گریه کنی
مثله آسمون گریه کنی
بندسوم
توروضه هات میکشونی
دلا رو سمت قتلگاه
جسم الحسین بالعرا
و رأسه فوق الرماح
تا حرف غیرت بشه
میگیره ازگریه صدات
همش میلرزه دست و پات
یادته عمتو زدن جلو چشات
حق داری که گریه ت بگیره
این روزا مگه یادت میره
- پنج شنبه
- 21
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 15:17
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عالیه رجبی
ارسال دیدگاه