بيا گلم كه گلستان گلاب مي خواهد
شتاب كن كه شهادت شتاب میخواهد
براي رفتن ميدان درنگ جايز نيست
امير، عاشق پادرركاب می خواهد
توآخرين گل باغی بيا گل سُرخم
كه رنگ سُرخ زتوانقلاب می خواهد
تورا برای چنين روز پروريده،مگر
تورا برای دل خودرباب می خواهد؟
هنوز ديده ی ترديد سوی مادارند
كه گفته است كه اين غنچه آب مي خواهد؟
نظركنندببينند كزگلوگا هت
فلك براي ابد آفتاب میخواهد
دراين بهارشهادت دراين عطش آباد
خدا تو را گل من كامياب می خواهد
قسم به سرخی لبخندتو،امام غريب
مگركه سرخ ترازاين جواب می خواهد؟
- جمعه
- 22
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 19:2
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه