هجمۀ غم ها
دوباره شوروغوغا شد بیائید
به چشمم تار دنیا شد بیائید
زتیرونیزه وشمشیر دشمن
گل من ارباً اربا شد بیائید
جوانان بنی هاشم بیائید
علی رابر درخیمه رسانید
دل من چون تنش درخون نشسته
نثارش می کنم گل دسته دسته
نشسته نیزه ای برپهلوی او
سرش مثل سرحیدر شکسته
جوانان بنی هاشم بیائید
علی رابر درخیمه رسانید
دگردر زانویم طاقت نمانده
که داغش طاقت از جانم ستانده
شدم شیب الخظیب ازخون فرقش
دلم را داغ او درخون نشانده
جوانان بنی هاشم بیائید
علی رابر درخیمه رسانید
خدا داندچه داغی دیده ام من
گلاب خون براو پاشیده ام من
زبس که پاره پاره تن شده او
تنش را در عبا پیچیده ام من
جوانان بنی هاشم بیائید
علی رابر درخیمه رسانید
ملک گرید به اشک جاری من
فلک نالد به شوروزاری من
میان هجمۀ غم ها چه گویم
که زینب آمده بر یاری من
جوانان بنی هاشم بیائید
علی رابر درخیمه رسانید
- جمعه
- 22
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 19:12
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه