سینه زن در غم و سوگِ زین العابدینم
غصه دار عزای امامُ السّاجدینم
او که بر درد غربت مبتلا بود
یادگارِ غمِ کرببلا بود
آه و واویلتا آه و واویلا...
زهر کینه به جان او اثر کرد
اشک ما را روانه از بصر کرد
ولی او کشته داغ حسین است
اشک سرخش عیان به هر دو عین است
آه و واویلتا آه و واویلا...
دیده در کربلا رأسِ از بدن جدا را
خوانده مرثیه آن ذبیحِ مِنَ القفا را
عُمری از این مصیبت ناله ها زد
پدرش بین مقتل دست و پا زد
آه و واویلتا آه و واویلا...
- شنبه
- 23
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 9:35
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه