• دوشنبه 3 دی 03

 مجتبی صمدی شهاب

شعر غزل اول جلسه ای شب هفتم حضرت علی اصغر(ع) -(عجب حال خوشی در روضه ها هست)

1314

عجب حال خوشی در روضه ها هست 
به قدر وسعت عالم صفا هست 

در این شهر سیه رو بین روضه 
نفس تنگی نمیگیری هوا هست 

به دور هم جمعند عاشقان و
به قدر وُسع عشق است و وفا هست 

حرم را در حسینیه ببینید 
به هر جا روضه باشد کربلا هست 

سگ کهف حریم کربلا شو 
فنای جای دگر اینجا بقا هست 

اگر داری مریض لا علاجی 
بیا روضه بیا دارالشّفا هست 

به این خانه بیا تا که ببینی 
سر این سُفره شاه است و گدا هست 

خضاب دیگران رنگی ندارد 
در این وادی زخون آری حنا هست 

اگر با گوش دل، دل داده باشی
صدای گریهء یک آشنا هست  
 
هزار و چار صد سال است مهدی(عج)
عزادار غمِ خون خدا هست 

روایت از امام صادق(ع) آمد 
که گریه بهر جدّم کیمیا هست 

خدا این اشک را از ما نگیرد 
که هر چه خیر از حال بُکا هست 

بخوان ای روضه خوان تا که بگرییم 
برای تشنه ای که سر جدا هست 

به لطف مادرش زهرا همیشه 
میان روضه ها آب و غذا هست 

اگر چه آب مهر مادرش بود 
ولی شرح غمش پُر ماجرا هست 

به منّت بهر طفلش آب خواهد 
ز قومی که تماما اشقیا هست 

پدر فریاد زد رحمی به طفلم 
اگر یک مرد در بین شما هست ...

بگیرد طفل من سیراب سازد 
اگر یک ذرّه ای لطف و عطا هست

به جای آب تیر آمد چه تیری 
که بهر صید زخمش بی دوا هست 

چه تیری اُستخوان حلق بشکست
چنین ذبح عظیمی در کجا هست؟

علی را تا نبیند مادر او 
چه جایی بهتر از زیر عبا هست 

به حیرانی بابا خنده کردند 
بگو آیا که یک ذره حیا هست 

الهی مادرش اصلا نبیند 
سرِ ششماهه در طشت طلا هست 

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:31
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران