عمه عمه
نمی تونم پیشت بمونم
اصرار نکن ای مهربونم
هر جوری هست باید برم من
به لب رسیده دیگه جونم
مثل بابام نمی تونم _دندون رو جیگر بزارم
خدا می دونه طاقت_دیدن سیلی ندارم
اسیریتونو ببینم_اصلا دَووم نمیارم
عمو حسین عمو حسین
ببین عمه
افتاد عمو میون گودال
می بینی می زنه پرو بال
دستامو ول کن که برم من
تا که عموم نرفته از حال
عمه ببین دورو بره_ عمو چقد بلوا شده
نگاه بکن تو قتلگاه_همهمه و غوغا شده
سر عبا و عمامش_میبینی که دعوا شده
عمو حسین عمو حسین
- دوشنبه
- 25
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 13:36
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا رسولی
ارسال دیدگاه