حالت عوض شده ، اينجا مگه كجاس
هي زير لب ميگي ، اين خاك، آشناس
حالا كه قلب من ، به غصه مبتلاس
تورو خدا نگو ، كه اينجا كربلاس
بيا بريم اگه ، خواهرو دوس داري
خودت بهم بگو ، تنهام نميذاري
بي تو يه لحظه ام ، آروم نميگيرم
تو كه خبر داري ، نباشي ميميرم
اي جان من حسين...
دلم گرفته از غماي تو
آخه پريشونم براي تو
داداش خدا كنه غم نبيني
الهي كه بشم فداي تو
" حسين جانم حسين ... "
——————————
الان كه ميبينم ، رو خاك كربلام
اين صحنه ها داره ، مياد جلو چشام
ميبينم از قفا ، ميشه جدا سرت
تو قتلگاه ميان ، اسبا رو پيكرت
يه لحظه فكرشم ، ميده منو عذاب
دستامو دشمنت ، ببنده با طناب
الان رو صورتم ، آثار پيري نيست
هيچ دردي بدتر از ، درد اسيري نيست
اي جان من حسين...
نذار كه خواهرت بازار بره
بي تو تو مجلس اغيار بره
چطور طاقت مياري ناموست
اگه تو معرض انظار بره
" حسين جانم حسين ... "
- سه شنبه
- 26
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 9:57
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
میلاد قبایی
ارسال دیدگاه