نذر غماي تو
آقا سر و تنم
با اذن مادرت
من سينه ميزنم
تا بين روضت رسيدم من
بجز عنايت نديدم من
با زينبت روضه ميخونم
به سمت گودال دويدم من
"به سمت گودال از..."
————————-
جونم رو از قديم
نذر تو كردمو
ميدوني از غمت
من روضه گردمو
تو روضه ها آرزوم بودي
هميشه تو روبه روم بودي
چرا غريب گيرت آوردن
برات بميرم مظلوم بودي
"يا اباعبدالله مظلوم بودي و..."
————————————
زينب داره ميگه
اي تشنه ي فرات
جونم به لب رسيد
از خشكيه لبات
لباستو از تنت كندن
ميانو دستامو ميبندن
تو رفتي و يه عده داداش
به گريه هام دارن ميخندن
"گريه هامو ميبينن ولي هربار ميخندن..."
- سه شنبه
- 26
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 11:11
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
میلاد قبایی
ارسال دیدگاه