• یکشنبه 2 دی 03


شهادت حضرت رقیه زمینه -(منو جا گذاشتین)

3281
1

منو جا گذاشتین
تو ویرونه ی تار و خلوت
میدونید نداره
سه ساله به تاریکی عادت

خدایی
دلتون میاد از رقیه جدا شید
بدونه
سه ساله بازم راهیه کربلا شید
آخه بی
رقیه ، چه جور روبرو با بابا شید

حالا که گذاشتین
منو تو خرابه
سلام منو به بابا برسونید

دیگه بابایی رو
نذارید تو صحرا
یا اینکه کنار بابایی بمونید

وای من الذی أیتمنی

2

اگر که بپرسه
حالم رو بگید خوبه حالم
نگید که شکسته
سرم یا که زخمیه بالم

بابایی
بفهمه که من سیلی خوردم میمیره
بفهمه
غم زهرا رو ارث آوردم میمیره
بفهمه
 که زخم تنو میشمردم میمیره

باهاتون بودم من
تو صحرا و بازار
حالا چی شده جام گذاشتید خرابه

میدونم مزاحم 
شدم واسه عمه
حالا میتونه بی من آروم بخوابه


3

یه سیلی شکسته
پرو بال یه شاپرک رو
سه ساله کشیده
سقیفه و داغ فدک رو

سه ساله
مثه مادرش رو سرش سوخته چادر
سه ساله
مثه عمه هاش از سرش رفته معجر
سه ساله
فقط گیر نیافتاده به دیوار و در

خمیدی خمیدم
شکستی شکستم
شبیه تو مادر رو خاکا نشستم

منم سیلی خوردم
منم کوچه رفتم
منم مثل تو زخمیه پا و دستم

  • جمعه
  • 29
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:11
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 825.51 KB
تعداد بازپخش 262
تاریخ بارگذاری جمعه 29 شهریور 1398 08:23

محمد حسین

احسنت ..
هم حزین هم قشنگ و احساسی

پنج شنبه 9 آبان 1398ساعت : 20:25

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران