پاشو عباس پاشو سقای حرم
تو پناه خواهری
چشماتو واکن ببین
صف کشیده لشکری
پاشو عباس اولین باره که تو
پانمیشی پیش پام
پاشو ای آب آورم
باز کفالت کن برام
داره میباره چشمای حرم برات
پاشو سکینه داره میکنه صدات
پاشو بیتو حرم ، پاشیده شد بیا
پاشو چشم انتظارت مونده خیمه ها
پاشو علمدار حرم پاشو
مدافع حریم مولا شو
میشنوی هل من ناصرو عباس
جون حسین جون حسین پاشو
2
پاشو عباس ای علمدار حرم
شد امیدم نا امید
میبینی از داغ تو
قامت زینب خمید
پاشو عباسم فدای تار موت
اگه مشکت خورده تیر
دیگه هیشکی تشنه نیست
پاشو تا نشده دیر
چشمای آسمون ، میباره خون برات
پاشو حرفی بزن ، دریا شده چشات
پاشو کفیل من ، پاشو رکاب من
پاشو امید این حال خراب من
پاشو که جز حسین نموند مردی
پاشو ببین چی با دلم کردی
هلهله راه افتاده تو لشکر
کفیل من نمیشه برگردی
3
پاشو عباس زینبت شد بی کفیل
ای سپهدار حرم
زار و بی لشکر شده
بیتو سالار حرم
الوداع ای خفته ی دریای خون
ای علمدار حرم
ساقیه بامعرفت
مونده دستت رو علم
سخته خدافظی اونم بدون دست
پاشو ببين که حرمت حرم شکست
خوبه نمیبینی که یکی با لگد
با نعره روی سینه ی حسین نشست
خدافظی سخته ولی سقا
ناچارم و تو راه بازارم
یادت میاد هرجا که میرفتم
میگفتی من هواتونو دارم
حالا هوای تو رو داره اون
نیزه ای که جلو چشم(چشمم)بالاست
خوبه نمیبینی سر گودال
سر بریدن سری غوغاست
- جمعه
- 29
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 18:3
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
خادم زینب
ارسال دیدگاه