میری از پیشم آروم آروم
نگامو به راهت میدوزم
بالبخند دور میشی ولی من
دارم از رفتنت میسوزم
جوونی ، سخته رفتن تو
گلم سخته دل کندنه تو
نرو ای آرامش بابا
برام سخته جون دادن تو
یکاری کنید نیمه جونم
داره میره میدون جوونم
بده گریه پشت مسافر
نمیاد دیگه من میدونم
نگات میکنم سیر نمیشم
چقد تو نگاهم قشنگی
رجز میگی الله و اکبر
چقد شکل حیدر میجنگی
حرم بی بهاره ، حرم بیقراره ، غمم بعد اکبر تمومى نداره
دل مضطر من ، بذار خون بباره ، خدا اکبرم رو ، برسون دوباره
واویلا واویلا ، علی بن زهرا
۲
به دندون گرفتم گلم رو
بزرگش کردم اکبرم رو
عصای دستم رو گرفتن
گرفتن خورشید حرم رو
فقط یه پدر ، خوب میفهمه
چه سخته داغ لاله دیدن
گلم رو تشنه زیر پاشون
لگد کردن یاسم رو چیدن
چشام سو نداره بگیره
یکی دست بی جون من رو
برسونه من رو به اکبر
بیارم گل بی کفن رو
رمق نیست تو پاهام که پاشم
نذارید از اکبر جدا شم
بذارید که اشک چشامو
رو زخمای جسمش بپاشم
گرفتن گلم رو ، سوزوندن دلم رو ، چه جوری بیارم ، حرم اکبرم رو
تنش اربن اربا ، رو خارای صحرا ، حسین غریبو ، کمک کن خدایا
واویلا واویلا ، علی بن زهرا
۳
دیدم من داغ کوچه هارو
رو جسم زار و اربن اربات
تداعی شد برام مدینه
با زخمی که افتاد رو چشمات
رو سینت زخمه مثل مادر
شکسته استخون پهلوت
کبوده چشم تو گل من
شکسته مثل زهرا بازوت
دارن هلهله میکنن تا
دلم بیشتر از این بسوزه
نمیدونن این زخم کهنه
رو قلب حزینم هنوزه
رو دوش بابا جا نمیشی
عزیزم چرا پا نمیشی
یه حرفی بزن ای جوونم
توهم حرف بابا نمیشی
عبارو بیارید ، علیمو ببینید ، قطعات جسمش ، رو آروم بچینید
نذارید گل من ، رو خاکا بمونه ، نذارید چیزی از ، تنش جا بمونه
واویلا واویلا ، علی بن زهرا
- جمعه
- 29
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 18:11
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
خادم زینب
علی رضایی