اگه رو نیزه هم باشی
سنگ صبور مادری
یه حرفایی تو دلمه
که توفقط باخبری
فدات بشم که سایه ی ،سر تو افتاد رو سرم
چه کار کنم با داغ تو ، آخه منم یه مادرم
برات بمیرم پسرم
پای نیزه مادر ،طی میشه تنهاییم
دل سنگم(سنگ هم) حتی ، خونه از لالاییم
لالایی لالایی لالایی لالایی
خالیه جات توبغلم
روزی هزار بار جون میدم
دست خودم نیست به خدا
دستامو هی تکون میدم
دارم میبینم دم به دم ، رو نیزه ها ستاره رو
الهی ساربون به روم ، نبنده راه چاره رو
پسم بده گهواره رو
پای نیزه مادر ،طی میشه تنهاییم
دل سنگم (سنگ هم )حتی ، خونه از لالاییم
لالایی لالایی لالایی لالایی
مگه خدا رو خوش میاد
چشای مادرت تره
تنت تو آغوش بابا
سرت با من همسفره
یادت باشه حتی بهم ، مادر نگفتی یه دفه
بهم بگو چی شد گلم ، رو نی شکفتی یه دفه
مادر نیفتی یه دفه
پای نیزه مادر ،طی میشه تنهاییم
دل سنگم (سنگ هم )حتی ، خونه از لالاییم
لالایی لالایی لالایی لالایی
- شنبه
- 30
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 15:16
- نوشته شده توسط
- امیر روشن ضمیر
- شاعر:
-
سعیده کرمانی
ارسال دیدگاه