بند اول
چهل سال/خونه قلب تبدار/دردم شد غم یار/روزم شد شب تار
چهل سال/من با هر بهونه/اشکام دونه دونه/میریزه رو گونه
خودم دیدم/خنجر و روی حنجر
خودم دیدم/میبرید از بابام سر
خودم دیدم/غصب انگشترش رو
خودم دیدم/روی نیزه سرش رو
امون از کربلا
بند دوم
چهل سال/هر شب در عذابم/من در اضطرابم/گریون ربابم
چهل سال/هر شب بیقرارم/من آروم ندارم/یاد شیره خوارم
خودم دیدم/توی خیمه رباب و
خودم دیدم/تو چشاش اضطراب و
خودم دیدم/که سه شعبه رها شد
خودم دیدم/سر اصغر جدا شد
امون از کربلا
بند سوم
چهل سال/گوشه گیره غربت/هستم من با محنت/با یاد اسارت
چهل سال/تلخه واسم ایام/میگم هر صبح و شام/ای وای از غم شام
خودم دیدم/مردای بی حیا رو
خودم دیدم/خنده ی شامیا رو
خودم دیدم/که دادن مارو آزار
خودم دیدم/عمه رو بِین اغیار
امون از شام غم
۱۳۹۸/۶/۳۰
- یکشنبه
- 31
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 10:19
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه