آسمان تاروسنگين است
ديده ها از خون رنگين است
بزم جانسوز عزاي
رحمة للعالمين است
ذكر لب ارض و سما شد واويلا
اشك روان ميرود از چشم زهرا
سيدنا ٢ يا محمد
......
واي امان از اشك كوثر
از نواي آه حيدر
دشمن از كينه با سيلي
ميدهد مزد پيغمبر
بعد نبي دست علي را ميبندند
بر نفس خسته ء زهرا ميخندند
سيدنا ٢ يا محمد
......
فاطمه دلخون و زار است
از غم بابا بيمار است
محرم او بعد از بابا
شعله ء درب و ديوار است
واي اگر از غم بشود اون جان بر لب
لطمه ببيند رخ او پيش زينب
سيدنا ٢ يا محمد
- یکشنبه
- 31
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 10:32
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
مجتبی صمدی شهاب
ارسال دیدگاه