با دل پُره غم چشای تر
میزارم روی خاک غربت سر
بیا که برادر به بالینم
تا تو رو ندیده نرم آخر
به عشق تو دلم رو از مدینه کَندم
ولی با حسرتِ تو چشمامو میبندم
رضا۳ بیا دم آخر
رضا۳ بالا سرِ خواهر
غصه ها از فراق تو خوردم
به روی شونه بار غم بردم
مثه مادرمون جوون مرگی
سراغم اومد و جوون مُردم
تو کوچه های شهر قم بود راهم آزاد
با ضرب سیلی گوشوارم رو خاک نیفتاد
همه دور و برم بودن اینجا
داشتن حُرمت مو مثه زهرا
هراسون نشدم تو نا محرم
مثه زینب بی کس و تنها
دلا بسوزه واسه زینب که پیِ یار
با یه سرِ رو نیزه اومد سر بازار
حسین۳ ای غریب مادر
حسین۳ ای عزیز خواهر
- سه شنبه
- 2
- مهر
- 1398
- ساعت
- 18:27
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
مجتبی صمدی شهاب
ارسال دیدگاه