بابا رضا به گوشه زندان خوش آمدی
بر دیدن پدر تو پسر جان خوش آمدی
زندان کجا مدینه کجا و تو در کجا
مهمان من به گوشه زندان خوش آمدی
زنجیر و بند کین سرو سامان من بود
امشب مرا بر این سرو سامان خوش آمدی
بر لب رسیده جانم واز دیده رفته نور
نورم به چشم و بر لبم ای جان خوش امدی
- یکشنبه
- 9
- مهر
- 1391
- ساعت
- 6:16
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
ارسال دیدگاه