• دوشنبه 3 دی 03


شعر امام زمان(عج) -(عمر را پایان رسید و یارم از در درنیامد)

1043
1

عمر را پایان رسید و یارم از در درنیامد
قصه ام آخر شد و این غصه را آخر نیامد

جام مرگ آمد به دستم،جام می هرگز ندیدم
سال ها بر من گذشت و لطفی از دلبر نیامد

مرغ جان دراین قفس بی بال و پرافتاد و هرگز
آنکه باید این قفس را بشکند از در نیامد

عاشقان روی جانان،جمله بی نام و نشانند
نامداران را هوای او دمی بر سر نیامد

کاروان عشق رویش صف به صف در انتظارند
با که گویم آخر آن معشوق جان پرور نیامد

مردگان را روح بخشد ، عاشقان را جان ستاند
جاهلان را این چنین عاشق کشی باور نیامد

  • پنج شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:33
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران