#نذر_غربت_حضرت_رقیه_س
کنجِ ویرانه گلی حالِ پریشان دارد
از فراقش دلِ ما روضه ی طوفان دارد
می خراشد جگرم را عطشِ فریادش
او که در پای خودش خارِ مغیلان دارد
بی حیا بر لب خشکیده ی او چوب مزن
آخر این لاله ی پژمرده مگر جان دارد
چشم پر حسرتِ او منتظر باران است
قدرِ عالم به دلش روضه ی هجران دارد
گریه اش دردِ فراق است به کنجِ ویران
مثلِ مادر ز غمش کلبهی احزان دارد!
#هستی_محرابی
- یکشنبه
- 7
- مهر
- 1398
- ساعت
- 22:44
- نوشته شده توسط
- هستی محرابی
- شاعر:
-
هستی محرابی
ارسال دیدگاه