بابا، تو میدونی درد و دلامو*بابا، میدونی غم تو صدامو* بابا، کبودی دست و پاهامو بابا
دختر شامی، منو به باباش نشون میداد، می خندید
تانیزه دارت، سرتو رو نی تکون میداد، می خندید
اونا خندیدن-ماگریه کردیم* اونا رقصیدن -ماگریه کردیم* ولی به اونا التماس نکردیم
پیش چشماشون-ماگریه کردیم* زیر مشتاشون-ماگریه کردیم* ولی به اونا التماس نکردیم
بابا بابا-حسین
بابا، خوش اومدی تاب و توونم* بابا، دیگه نذار اینجابمونم*بابا، رمقی نمونده به جونم بابا
زخم رو گونم، وقتی که اشکام میریزه باز، می سوزه
این زخم تازه، اثرمهمون نوازیه، دیروزه
اونا سنگ زدن - ماگریه کردیم* مارو چنگ زدن- ماگریه کردیم* ولی به اونا التماس نکردیم
حرف بد زدن - ماگریه کردیم* هی لگد زدن- ماگریه کردیم* ولی به اونا التماس نکردیم
بابا بابا- حسین
بابا، منو غم و درد نگفته* بابا، پلک چشم هردم می افته* بابا، موی سرم آتیش گرفته بابا
خسته ازین ، مردم بی دردو بی حیا، نامردن
بزم شراب و ، بازار برده ... مارو کجا ، ها بردن
اونا کف زدن - ماگریه کردیم* طبل و دف زدن - ماگریه کردیم* ولی به اونا التماس نکردیم
بابا هرکجا- ماگریه کردیم* زیر دست و پا - ماگریه کردیم* ولی به اونا التماس نکردیم
بابا بابا - حسین
شاعر : حسین رحمانی
- پنج شنبه
- 14
- آذر
- 1392
- ساعت
- 5:35
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حسین رحمانی
ارسال دیدگاه