• جمعه 2 آذر 03


زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها -(بابا پس از تو خون جگر گشته همدمم )

581

بابا پس از تو خون جگر گشته همدمم 
درد و فغان و دیدهٔ تر گشته همدمم 
خونین دلم که جان به لبم کرده روزگار 
آهی به سینه ، اشک بصر گشته همدمم 
می سوزم و ز سوز دلم کس نه آگه است 
هجران و درد و بغض و کدر گشته همدمم 
بنگر به بازوان کبود و به صورتم 
از تازیانه بر تن اثر گشته همدمم 
خانه خراب و حال خراب و هوا خراب 
گرد و غبار و سوز و شرر گشته همدمم 
از اوج عزّتم به زمین کوفت روزگار 
آه و نوا و اشک و حذر گشته همدمم 
قلبم شکسته از فلک و فتنه کاری اش 
تاول به پا و دست به سر گشته همدمم 
پاره حصیر کهنه بود رختخواب من 
طعن لئام و فقر و خطر گشته همدمم 
خونین دلم ز خون لب و زخم خیزران 
حزن و نوا و نوحه پدر گشته همدمم 
برگو (هدایتا) که رقیّه چنین بگفت 
بابا پس از تو خون جگر گشته همدمم 

  • سه شنبه
  • 9
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 16:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران