فخرم این بس که مسلمان توام یا حیدر
آستان بوس غلامان توام یا حیدر
بی نیازم ز دو عالم ز همان وقتی که
بر سر سفره ی احسان توام یاحیدر
ای یتیمان و فقیران همه از قوت تو سیر
طالب لقمه ای از نان توام یا حیدر
من مسلمان شدنم را به تو مدیونم پس،
تا ابد بر سر پیمان توام یا حیدر
طفل بودم پدرم نام تو را یادم داد
عاشق کنیه و عنوان توام یا حیدر
یک شبی اذن زیارت بده بر من مولا
عاشق گنبد و ایوان توام یا حیدر
گرچه ننگ توام و غرق گنه میدانم
هرکه ام جزو محبان توام یاحیدر
دست مهرت ز سرم کم بشود می میرم
من یتیمی ز یتیمان توام یاحیدر
مدح تو گویم و اوصاف تو را جار زنم
همدم نغمه سرایان توام یا حیدر
به ولای تو قسم غرق سعادت هستم
ذره ام ریزه خور خوان توام یا حیدر
دعوتم کن سحری طوف مزار تو کنم
عاشق گنبد و ایوان توام یا حیدر
- سه شنبه
- 9
- مهر
- 1398
- ساعت
- 19:4
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
رسول میثمی
ارسال دیدگاه