پشت کردم بخدا غیر تو بر هر چه که هست
سنگ عشق تو زدم بر سر و بتخانه شکست
یک سفر آمدم و شهر نجف را دیدم
بعد از آن بود که عاشق شدم و باده پرست
شهره گشتم به جهان خرقه ی عبدم دادند
زیر ایوان نجف بغض گلویم که شکست
زلف ما را در میخانه ببندید فقط
از کف اش رفت کسی که در این خانه نبست
مرد خیبر شکنی و اسدالله علی
زین سبب بود که زینب سر درس تو نشست
آمدم باز به دور تو بگردم بروم
آمدم باز به میخانه و سجاده به دست
- سه شنبه
- 9
- مهر
- 1398
- ساعت
- 19:16
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
علی حسنی
ارسال دیدگاه