دل در این سینه فقط با عشق دلبر می زند
یاد دلبر همچو مرغی در دلم پر می زند
بی سر و سامانی من از فراق روی اوست
نیمه شبها دل به جای خالیش سر می زند
بی صدای پای وی، شد شهر کوفه سوت وکور
بعداز این دلها نی غربت مکرر می زند
از یتیمان دیار کوفه دارم یک سوال
جز علی آیا کسی بر حلقه ی در می زند
بعد از اوآیا کسی فکر شما را میکند
کس در درماندگان را چون مظفّر می زند
نه، یقین دارم که مانندش نیاید بر جهان
قلب مردان خدا با عشق حیدر می زند
ای (سرابی) تا ابد مدیون مولا حیدری
طوطی طبعت زلطف اوست شهپر می زند
- سه شنبه
- 11
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 16:18
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
اصغر سرابی
ارسال دیدگاه