• دوشنبه 3 دی 03

 رضا ترابی گیلده

متن شعر حضرت رقیه(س) -(شام سیاهِ من سحر ندارد)

1218
2

شام سیاهِ من سحر ندارد
بابا  زحال من  خبر ندارد
عمه خبر بده به بابای من
رقیه ات عمری دگر ندارد

عمه خدا یار و نگهدار تو
عمه خدا یار و نگهدار تو

عمه دگر درد سرت کم کنم
گریه ی وقت سحرت کم کنم
عمه رَوم تا که دگر ضربه ی
لگد به روی  کمرت کم  کنم

عمه خدا یار و نگهدار تو
عمه خدا یار و نگهدار تو

عمه بگو زین نفس آخرم
عمه بگو پدر  بیاید  برم
به روی زانو بنشاند  مرا
بوسه ی آخر بزند بر سرم

عمه خدا یار و نگهدار تو
عمه خدا یار و نگهدار تو

عمه دلم  تنگ  برای  پدر
مرغ دلم کرده هوای  پدر
عمه بگو این دل کوچک من
تنگ برای بوسه های پدر

عمه خدا یار و نگهدار تو
عمه خدا یار و نگهدار تو

عمه بگو رقیه ات خسته شد
بال و پرش زخمی و بشکسته شد
عمه  بگو  جانب  من بر پدر
دیده ی من زهجر او بسته شد

  • چهارشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 16:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران