• دوشنبه 3 دی 03

 عباس میرخلف زاده

متن شعر حضرت رقیه(س) -(آى شاميا ديگه ميشين راحت از من)

831

آى شاميا ديگه ميشين راحت از من
فقط همين امشب رو من مهمونم
قول داده باباييم مياد امشب پيشم
گفته بهم برات لالايي ميخونم 

بياين ببينين
ديگه غمم به سر اومد
بياين ببينين
باباييم از سفر اومد
بياين ببينين
رو دامن دختر اومد

سلام باباجون

چرا شكسته تر شدي
نكنه كه تورم زدن 
نميدونم چرا همش
اينا بابا با ما بَدَن 

بابا حسين غريبم

خوش اومدي بابا تو كنج ويرونه
ببخش موهام يكم پريشونه بابا
ببخش اگه يكم زبونم بند اومد
مالِ تو اون شبِ بيابونه بابا


اينقد منو زد
كه بازوام شكسته شد
اينقد منو زد
نفس تو سينم بسته شد
اينقد منو زد
اينقد كه آخر خسته شد

بيهوش شدم من

كشون كشون منو آورد
تا رسيديم به قافله
مونده هنوز برات بگم
از ضرب دست حرمله


بابا حسين غريبم


خيلي خجالت ميكشم من از عمه
آخه بخاطر من افتاد تو زحمت
اين يه ماهه شد سپر جونم بابا
بيا ببر منو ازين شهر غربت 


دلم گرفته
از دختراي شهر شام
سلام ميكردم
نميدادن جواب سلام
گفتم خدايا
پس كِي ديگه مياد بابام

قلبم شكسته

يك ماه ازت دور بودم ولي
انگار هزار سال شده برام
يا كه تو خيلي عوض شدي
يا كه ديگه تار شده چشام

بابا حسين غريبم

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 903.77 KB
تعداد بازپخش 48
تاریخ بارگذاری پنج شنبه 11 مهر 1398 07:53

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران