ضامن آهو پناهم میدهی
باز هم آیا تو راهم میدهی
من گدایی از گدایان توأم
ریزه خوار سفره ی خوان توأم
آهویی هستم ولی صیاد نیست
در دلم غیر از غم و فریاد نیست
آمدم تا اینکه آبادم کنی
از منیّت ها تو آزادم کنی
گرچه من آلوده هستم یا رضا
گرچه من ناچیز و پستم یا رضا
با امیدی رو به تو آورده ام
از همه غیر خودت آزرده ام
من که غمخواری ندارم جز شما
با کسی کاری ندارم جز شما
وای اگر گویی به این بی دست و پا
دور شو از پیش من اینجا نیا
میشود خاک دو عالم بر سرم
میرود بر بادها خاکسترم
آبرویم میرود پیش همه
بیشتر پیش علی و فاطمه
پس بیا و آبرو داری بکن
از برای نوکرت کاری بکن
باز هم دستی بکش روی سرم
مرحمت فرما به حال مضطرم
خواهشم را رد مکن ای مه جبین
کربلایی کن مرا در اربعین
- پنج شنبه
- 11
- مهر
- 1398
- ساعت
- 19:10
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
ابراهیم لالی
ارسال دیدگاه