در مجلس یزید هیاهو به پا شده
زهرا خدا کند که نبیند چها شده
وضع سرت توان حرم را ربوده ست
خیلی یزید خون به دل ما نموده ست
می خورد آب و در طفلانت آب ریخت
ای خاک بر سرم به سر تو شراب ریخت
از شدت عطش لب تو چاک خورده است
با من بگو رخ تو کجا خاک خورده ست
برخواستم چو،چوب به لبهای تو نشست
دندان تو مقابل چشمان من شکست
وای از دل رباب به پا گشت هلهله
با نیش خند-آمده از راه حرمله
ناموس تو به حلقه ی نامحرمان حسین
شد آستین،حجاب رخ کودکان حسین
ای وای مطربان همه در مجلس آمدند
بر اشک غربتم همه ساز و دهل زدند
من آبله به پا و ستادم به پا حسین
اما حرامیان همه بنشسته یا حسین
در پرده جای داده عیال خودش،ولی
در بین ازدحام بوَد،دختر علی
سربسته گویمت وسط مجلس یهود
دور و برم حسین پر از چشم هیز بود
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج
- یکشنبه
- 14
- مهر
- 1398
- ساعت
- 12:48
- نوشته شده توسط
- هاشمی
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه