فکری بحال ما کن، یا رب بحق زینب
در را بروم وا کن، یا رب بحق زینب
قلبم امانت توست خرجی دیگران شد
از این و آن جدا کن، یا رب بحق زینب
یک عمر گریه کردم بر آستان لطفت
رحمی براین گدا کن، یا رب بحق زینب
از بی محلی تو بی آبرو شدم من
شاهانه اعتنا کن، یا رب بحق زینب
حالا که بر تن من رخت عزای آقاست
با بنده خوب تا کن، یا رب بحق زینب
باشد بدم من امّا این رو سیاهِ بد را
راهی کربلا کن، یا رب بحق زینب
دردم یکی دو تا نیست امّا تمامشان را
با تربتش دوا کن، یا رب بحق زینب
زینب بِرُوی ناقست امشب بیا و من را
در ماتمش فدا کن، یا رب بحق زینب
- یکشنبه
- 14
- مهر
- 1398
- ساعت
- 19:2
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
ناشناس ؟؟؟
ارسال دیدگاه