• دوشنبه 3 دی 03


شعر حضرت زینب(س) -(در کوفه داغ بر جگرم می گذاشتند)

688

در کوفه داغ بر جگرم می گذاشتند
با چکمه پا به روی پرم می گذاشتند

حتی محله ى خودمان هم محل نداد
شاگردهامْ سر به سرم می گذاشتند

تا بین راه دادِ مرا در بیاورند
آوازه خوان به دور و بَرَم می گذاشتند

از ناقه ها پیاده شدن مشکل است، کاش
یک مَحْرمی برای حرم می گذاشتند

عادت نداشتم به شلوغى كوچه ها
اين چند روزه در صف اغيار بد گذشت

حرف خدا زدم سرم از چندجا شكست
هربار آيه خواندم و هربار بد گذشت

مانند مادرت رخ من هم كبود شد
شد صورتم كشيده به ديوار بد گذشت

  • یکشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:32
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران