یا حسن مجتبی(ع)
تنها ترین مولا ،تنها ترین سردار
اول گل زهرا(س)، روییده در گلزار
یاران نالایق صلحت نفهمیدند
طعنه شنیدی تو از ناکسان بسیار
جانها بسوزد بر مظلومی ات مولا
در خانه و بیرون،بودی تو در آزار
حتی سلامت را پاسخ نمی دادند
وقتی که می رفتی در کوچه وبازار
همچون پدر کردند پشت تورا خالی
فرمانده مظلوم،ای صالح ناچار
بر خیمه ات حمله از سوی یاران شد
پای تو زخمی شد در صحنه ی پیکار
ای اولین مسموم از آل پیغمبر
ای کهنه زخمی از آن کوچه ودیوار
ماری که پروردی در آستین خود
زد عاقبت نیشت با زهر استکبار
ای وای از تشت وپاره جگر هایت
دیدار آن صحنه بر زینبت دشوار
آه از دم آخر،نالان حسین تو
بالین تو آمد آن سید ابرار
گفتا شکستی تو پشتم برادر جان
این گفته او شد در کربلا تکرار
تابوت تو گشته آماج تیر کین
لعن خدا بر آن قوم بنی کفار
قربان آن قبر بی بارگاه تو
لطفی نما مولا قسمت شود دیدار
شعر :اسماعیل تقوایی
- یکشنبه
- 14
- مهر
- 1398
- ساعت
- 20:46
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه