• شنبه 3 آذر 03


شعر عید غدیر -(از آن شبی که علی گشت صاحب دل ما)

681
2

از آن شبی که علی گشت صاحب دل ما
شده است ذکر هوالهو مصاحب دل ما

و حرز فاطمه را بسته بر سرم : سلمان...
عموی لفظی زهرا ،مواظب دل ما

هنوز بوی رطب میدهد لب انگور
به تاک بسته شده بسکه قالب دل ما 

ببین که خوشهء انگور جور واجور است
یکی یکی به ضریحش مناسب دل ما

کشش،علاقه،هوس،میل و خواهش و جذبه
محاسن عنب است و معایب دل ما

نخورده آب تکان، در دل حسینی ها
که بوده حضرت سقا مراقب دل ما

عجیب در ُحسینی مقلب و القلب است
عجیب گریه شده حال غالب دل ما

نجف به یاد خراسان و طوس یاد نجف
علی رضاست دگر ، اسم جالب دل ما

اگر که عام و اگر سید و اگر که امام
ولایت است شده امر واجب دل ما

به سید رضی، ای خطبه های خطی نهج
بگو محمد دشتی است کاتب دل ما

به شقشقیه رسیدیم و نا تمام  ،تمام
شکسته مانده ،تمام مطالب دل ما

سه چار دانه ی ریگ و شن از زمین بردار
بریز داخل ظرف مواجب دل ما

بخوان به گوش همه شاعران خود الفی
به حد یا برسد تا مراتب دل ما

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:37
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران