بند اول
شده ازدحام،سه روز پشت دروازهٔ شهر شام
یه عده واسه،کنیز اومدند و یه عده غلام
چراغونیه،که انگاری عیده توی شهر شام
همه اومدن،ببینن روی نیزه راس امام
واویلا امون،یه عده میگن که تماشا کنید
تماشا کنید،نگاه به سر روی نی ها کنید
واسه خونتون،برید و کنیزی تمنا کنید
به شام بلا_رسید کاروون
واویلا امون و واویلا امون
شده خون دله_صاحب الزمون
واویلا امون و واویلا امون
?بند دوم
غم بی حساب،بی بی زینب و بزم عیش و شراب
غم بی حساب،بی بی زینب و درد حفظ حجاب
آهای شامیا،ایشالله بشید روزی خونه خراب
به والله که،نداره تماشای ما هیچ ثواب
واویلا امون،قدی که شده خم تماشایی نیست
نخندید به ما،که در پای ما قوت و نایی نیست
نگید خارجی،به ما که به جز طبل رسوایی نیست
به شام بلا_رسید کاروون
واویلا امون و واویلا امون
شده خون دله_صاحب الزمون
واویلا امون و واویلا امون
- سه شنبه
- 16
- مهر
- 1398
- ساعت
- 10:6
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه