بند اول
تنهاترین سردارم و،تو خونه هم غریبم
برام نمونده یاری جز،همسر نانجیبم
یادم نمیره کوچه و،مادرو سیلی هیچوقت
از کودکی غم دیدم و،خون دله نصیبم
یه عمره که میسوزم و
تیره و تاره روزم و
میشینم غصه میخورم
وقتی میشم از کوچه رد
نامردی رو که سیلی زد
میبینم غصه میخورم
یه جوری زد که،چشاش نمیدید
راه و ازم میپرسید،راه و ازم میپرسید
《واویلتا واویلتا آه و واویلا》
بند دوم
هر نفس از تو دهنم،میریزه لخته ی خون
مادر بیا که حسنت،دیگه داره میده جون
طشتی بیار خواهر برام،آتیش گرفته قلبم
فقط نبین این صحنه رو،تا که نشی پریشون
زجه نزن زینب برام
گریه نکن توی عزام
من واسه تو دلواپسم
کار من اینجا تمومه
از حال و روزم معلومه
کرب و بلا نمیرسم
نصیب من شد،زهر شرر بار
زینب خدانگهدار،حسین خدانگهدار
《واویلتا واویلتا آه و واویلا》
بند سوم
اگر من اینجا آب بخوام،فوری برام میارن
لایوم کیومک حسین،آب و به روت میبندن
دور و بر من خلوته،سرم جدا نمیشه
سر تو رو میبرن و،دور و برت میخندن
لایوم کیومک حسین
روزی نمیشه روز تو
سرت میره رو نیزه ها
از کربلا تا کوفه و
از کوفه تا شام بلا
بزم یزید بی حیا
نصیب من شد،زهر شرر بار
زینب خدانگهدار،حسین خدانگهدار
《واویلتا واویلتا آه و واویلا》
- سه شنبه
- 16
- مهر
- 1398
- ساعت
- 11:17
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه