به نظر حسن بن علي الطبري(۱)، اهل بيت(ع) را سه روز پشت دروازه شام نگه داشتند. شهر را زيور بستند به گونهای كه چشمي نديده بود. سپس پانصد هزار نفر از مردم شام از زن و مرد با دف و طبل و بوق و دهل از خانههايشان بيرون آمدند، در حالي كه جامه نو پوشيده بودند و خود را آراسته بودند به ديدن اسرا رفتند.
بيرون شهر، محشري به پا شد. مردم ميان هم موج ميزدند. چون روز برآمد سرها را به شهر وارد كردند و هنگام ظهر با رنج فراوان از ازدحام جمعيت به در خانه (قصر) يزيد بن معاويه رسيدند. شيخ عباس قمي مينويسد:
«اسراي كربلا را پس از ورود به دمشق در پله كان مسجد (محلي كه توقف گاه اسيران بود) نگه داشتند.
پيرمردي از اهل شام نزد اسرا آمد و گفت: حمد، خدا را كه شما را كشت و نابود كرد و آشوب را خاموش كرد... چون سخنش تمام شد، امام سجاد(ع) به او فرمود: قرآن خدا را خواندهاي؟
گفت: آری
فرمود: اين آيه را خواندهاي:
«قل لا اسئلكم عليه اجراً الا المودةَ في القربي»(۲)
«بگو من بر اجر رسالتم چيزي از شما جز مودت و دوستي با اهل بيتم و خويشانم نميخواهم؟»
گفت: آری
فرمود: ما خويشان پيامبريم...
سپس حضرت فرمود: اين آيه را خواندهاي؟
«انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا»(۳)
«خداوند ميخواهد رجس و پليدی را از شما اهل بيت دور سازد و شما را پاكيزه گرداند»
گفت: بله خواندهام.
حضرت فرمود: اهل بيت ما هستيم ... مرد شامي دستانش را به سوي آسمان بلند كرد و گفت: خدايا من از دشمنان آل محمد و كشندگان آنان بيزاری ميجويم» (۴)
ابن اعثم مينويسد:
«سرهای شهداي كربلا را به همراه امام سجاد(ع) و مخدرات اهل بيت(ع) نزد يزيد بردند. آن لعين اشاره كرد سر امام حسين(ع) را در طشتي زرين نهادند. سپس از فرستادگان ابن زياد سؤالاتي كرد و آنها تفصيل واقعه را برای او بيان كردند»(۵)
وقتي مردم اسراي كربلا را شناختند و به عظمت مقام آنان پی بردند، از كردار يزيد بدشان آمد و او را لعن كردند و دشنام دادند و روی به اهل بيت(ع) آوردند. چون يزيد چنين ديد خواست خود را از خون حسين بركنار دارد لذا قتل امام را به گردن ابن زياد گذاشت و او را بر اين كردار لعن كرد...(۶)
سپس يزيد نعمان بن شبير يكي از اصحاب رسول خدا(ص) را خواست و به او دستور داد كه اهل بيت(ع) را آماده سفر به سوی مدينه كند.
با دستور يزيد اسيران خاندان حسين(ع) را به وطنشان، مدينه الرسول برگرداندند(۷)
منبع:
(۱): طبري، حسن بن علی، ج ۲، ص۲۹۳
(۲): شوری، آیه ۲۳
(۳): احزاب، آیه ۳۳
(۴): قمي، شيخ عباس، نفس المهموم، ۵۵۶
(۵):كوفي، احمد ابن اعثم، الفتوح، ص ۹۱۵
(۶): قمي، شيخ عباس، پيشين، ص ۵۹۱
(۷): سيد بن طاوس، پيشين، ص ۲۳۱
- سه شنبه
- 16
- مهر
- 1398
- ساعت
- 11:56
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه