مانند سایه از سرم ای تاج سر ، مرو
ما با هم آمدیم و تو بی همسفر ، مرو
تنها نه این که خواهر تو ، مادر توام
از رفتنت به خاطر من درگُذر ، مرو
از کودکی برای تو بودم سپر ، حسین
میدان جنگ می روی و بی سپر ، مرو
حالا که می روی کمی آهسته تر برو
آتش به جان مزن تو از این بیشتر ، مرو
طفلت به خواب رفته و بیدار اگر شود
بیچاره میکند همه را بی خبر ، مرو
لبها دو چوب خشک شده میخورد به هم
این گونه از مقابل چشمان تر ، مرو
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
ای از تمام اهل حرم تشنه تر ، مرو
باشد نگاه تو به من اما دلت کجاست؟
هستی به یاد مادر و دیوار و در ، مرو
- سه شنبه
- 16
- مهر
- 1398
- ساعت
- 16:23
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
سعید خرازی
ارسال دیدگاه