عاشق حضرتِ حق بود و سراسر بخشید
هر چه را داشت نه با حوصله! با «سر» بخشید
تا ابد لنگرِ کشتی نجات خود را
متمایل به حیا کرد و به خواهر بخشید
تا که اوضاعِ زمینگیریِ فطرس را دید
إذنِ پرواز به او داد؛ سپس «پر» بخشید
دست-چین کرد خدا محض طواف ِ رویش
آن زمانی که به ما رتبۂ نوکر بخشید
متولّد شده بودیم چه گریان... ما را؛
مادرش آمد و با گریه به مادر بخشید
زینت دوش نبی بود و برای اثبات
همۂ سینه زنان را به پیمبر(ص) بخشید
عده ای را وسطِ روضه و بعد از توبه...
عده ای را وسطِ صحنۂ محشر بخشید
زیرِ قبّه، شب جمعه، کرَمش عام شد و
زائرانِ حرمش را دو برابر بخشید
اربعین یادِ غریبیِ حسن(ع) افتاد و...
خیل زوّار خودش را به برادر بخشید!
- پنج شنبه
- 18
- مهر
- 1398
- ساعت
- 16:34
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه