• جمعه 2 آذر 03


شعر حضرت رقیه(س) -(طفلی که در دستان بی تابش عصا دارد)

914

طفلی که در دستان بی تابش عصا دارد
شاید که قدّش رو به پایین انحنا دارد

از آن جراحت های عمقی بین پهلویش
ما که نمیدانیم... حتما چند تا دارد

آرام تر... آرام تر لمسش نما آخر
در پهلویش دو دنده ی از هم جدا دارد

مقتل نوشته دستکم صد بار سیلی خورد
متن "ابی مِخنَف" مگر در خود خطا دارد

من هیچ وقتی روضه ی سیلی نمی خوانم
سرخی روی او خودش صد ماجرا دارد ...

من معذرت میخواهم از اولاد زهرا(س)آه...
یک طفل آیا طاقت صد ناسزا دارد

طفلی که پایش در بیابان ها ورم کرده
در هر قدم از خون پایش ردّ پا دارد

مانند زهرا از صدایش سایه ای مانده
زینب... شنیدم ...گفت... با....با... ته صدا دارد...

تا که کتک می خورد عمه زینبش میگفت
کمتر بزن بر صورتش او هم خدا دارد

 دستی به سوی معجرش نه ...نه ... زبانم لال...
چه عقده هایی در دل از آن بی حیا دارد

فرقی ندارد در خرابه یا میان قصر
او دختر شاه است پس مهمانسرا دارد

تا دید مهمانش ندارد در دهان، دندان
با مشت بر دندان خود زد چون وفا دارد

غساله با لمسش فقط، فهمید این کودک
چه خاطراتی از زمین کربلا دارد

  • جمعه
  • 19
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:3
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران